معنی بی حق - جستجوی لغت در جدول جو

بی حق

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی حس — تصویر بی حس

بی حال، بی رمق، سست و ضعیف، بی درد

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ذی حق — تصویر ذی حق

صاحب حق، دارای حق، سزاوار

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بی حد — تصویر بی حد

بی کران، بی نهایت، بی اندازه، بی شمار

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بی حس — تصویر بی حس

عاجز از احساس کردن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی حد — تصویر بی حد

بی پایان بی اندازه گزافه اسامان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بر حق — تصویر بر حق

غباد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ذی حق — تصویر ذی حق

دارای حق

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی حد — تصویر بی حد

((حَ))

بی اندازه، بی شمار، بی کران، غیرمحدود

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ذی حق — تصویر ذی حق

((حَ قّ))

دارنده حق، برحق، ذوحق

فرهنگ فارسی معین

تصویری از به حق — تصویر به حق

به سزا

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از بی حس — تصویر بی حس

کرخت

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از بی حد — تصویر بی حد

Limitless, Boundlessly

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از به حق — تصویر به حق

Justifiably

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از بی حس — تصویر بی حس

Numb, Imperceptive

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از به حق — تصویر به حق

giustificatamente

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

تصویری از بی حد — تصویر بی حد

sem limites, ilimitado

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از بی حس — تصویر بی حس

niewrażliwy, odrętwiały

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از بی حس — تصویر بی حس

imperceptível, entorpecido

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از به حق — تصویر به حق

justificadamente

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از بی حد — تصویر بی حد

无边界地 , 无限的

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از بی حس — تصویر بی حس

无感觉的 , 麻木的

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از به حق — تصویر به حق

有正当理由地

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از بی حد — تصویر بی حد

bez granic, nieograniczony

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از بی حد — تصویر بی حد

без границ , безграничный

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از به حق — تصویر به حق

uzasadniony

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از بی حد — تصویر بی حد

безмежно , безмежний

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از بی حس — تصویر بی حس

нечутливий , онімівший

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از به حق — تصویر به حق

виправдано

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از بی حد — تصویر بی حد

grenzenlos, unbegrenzt

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از بی حس — تصویر بی حس

unempfindlich, taub

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از به حق — تصویر به حق

berechtigterweise

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از بی حس — تصویر بی حس

нечувствительный , онемевший

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از به حق — تصویر به حق

оправданно

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از بی حس — تصویر بی حس

impercettibile, intorpidito

دیکشنری فارسی به ایتالیایی